دانلود - مناظر کوردستان

در کوردستان عراق اپدیت میشود

دانلود - مناظر کوردستان

در کوردستان عراق اپدیت میشود

نگاهی به آسیب شناسی کُردی در شهرهمیشه کُردستانی نقده

نگاهی به آسیب شناسی کُردی در شهرهمیشه کُردستانی نقده :
نویسنده: شهین بروجردی


سلام بر برادران و خواهران عزیز کرد نقده و کل استان آذربایجان غربی – در اینجا می خواستم به تراژدی نقده و ایجاد شهرک قلابی محمدیار نقده اشاره کنم و به آسیب شناسی آن بپردازم. در اینجا فاکتورهای بیشماری جهت جذب ترکها به این منطقه و عقب نشینی برادران و خواهران آریایی کُردم از آنجا دخالت دارند که از اهم آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- سیاستهای پنهان ( برخی از عواملین افراطی و تندرو ) دولت جهت محو افکار آزادیخواهی و حق طلبی کردها
2- تبلیغ ترکهای ناسیونالیست و افراطی که در رأس کارهای اداری و اجرایی دولت در استان آذربایجان غربی به طور عام و در نقده بطور خاص قرار دارند ( مخصوصاً کارمندان و مسؤلان شهرداری و فرمانداری و استانداری و آموزش و پرورش ) علیه ملت مظلوم کرد و به دروغ نسبت دادن آنها به پ ژاک و پ ک ک و دمکرات و ... و زدن پرچسب تروریسم بودن به آنها نزد اداره ی اطلاعات استان و مقامات بالای حکومتی در تهران.
3- سپردن پستهای حساسی مثل نماینده و شورای شهر و شهردار و فرماندار به ترکها در شهرهایی مثل نقده که در اوایل انقلاب 60 درصد کرد داشت و حالا به مرز 30 درصد کاهش یافته است. بطوریکه شهردار هیچ گاه مجوز ساخت و ساز ساختمانی در نقده و محمدیار به کردها نمی دهد و اگر هم خدا رحم کند مجوز صادر فرماید باید هفت خان رستم را طی کند تا به نتیجه برسد، هرچند تا حالا موردی هم وجود نداشته است که کُردی بتواند مجوز بگیرد. ولی در عوض خیلی راحت به برادران ترکشان مجوز می دهند و حتی علناً ترکها را تشویق به گرفتن مجوز ساخت و ساز می نمایند.
حتی در طی همین سالها بود که طرحی مخفیانه که با تحریک نماینده ی تبریز و اردبیل و ترکهای نژادپرست و شدیداً مذهبی و نفوذی تهران ( که در اصل بعضی از آنها وابسته به ترکیه و آذربایجان شوروی بودند و بعضی دیگر مثل حسنی که وابسته به ترکیه یا آذربایجان شوروی نیست ولی شدیداً خصومت مذهبی و ملی با کُردها دارد و به نوعی آشکار نسبت به مردم کُرد خیانت می ورزد ) در مجلس تصویب شد که به ایجاد شهرکهایی کاملاً ترک نشین اجازه داده است که در مناطق کردها به انجام برسانند و تا حالا موفق به ایجاد شهرک " محمدیار " شده اند و می خواهند کم کم در اطراف بوکان و مهاباد و اشنویه و بازرگان و مخصوصاً " سلماس " هم این کار را انجام دهند تا بتوانند به نوعی کردها را از استان آذربایجان غربی بیرون کنند و فردا بر طبق قوانین بین المللی ادعای ارضی بر سرزمین کردستان داشته باشند ( البته این طرح به دستور حسنی برای خریدن زمین در روستاهای کُردنشین نقده هم توسط ترکهای غیربومی مثل هشترود و ملکان و مراغه هم در دستور کار قرار دارد که از سال 1384 بطور جدی پی گیر شده و شتاب بیشتری به خود گرفته است )، این در حالی است که هر چهار طرف شهرک قلابی محمدیار نقده کُردنشین می باشند. در این طرح تسهیلاتی برای افراد غیربومی شهر مثل شهروندان ترک مراغه ای و ملکان و بناب و هشترود و ... نیز در نظر گرفته شده که راحت بتوانند این کار را بکنند البته چنین طرحی ( اسکان دادن غیربومیان در آن منطقه ) در خوزستان هم توسط عواملی افراطی در دستگاه حکومتی تا حدودی اجرا شده و در کرمانشاه و استان کردستان هم پی گیر این طرح مبنی بر اسکان شهروندان غیر کرد و ایجاد شهرکهایی قلابی مثل محمدیار دراین مناطق می باشند.
البته باید عرض کنم که دولت در اینجا تماماً مقصر نیست، بلکه در اصل مسؤلان و کارکنان افراطی و خائن و وابسته به آنسوی مرزهای ایران اسلامی در آذربایجان غربی هستند که اصلاً دلشان به حال اسلام و ایران و ایرانیان و رژیم مقدس جمهوری اسلامی نمی سوزد و در پی اجرای نقشه های شوم خود مبنی بر تجزیه و آشوب و جنگ و از بین بردن هویت و موجودیت کُرد هستند که روباه صفت و خائن می باشند و با روباه صفتی شان، هم حکومت و هم طرفداران و مردمان همنژادشان را راضی نگه داشته اند( ترکهای تندرو و افراطی ) ، بنابراین دولت آقای دکتر احمدی نژاد محبوب باید عواملین این خیانتها را شناسایی کند و به مردم ایران بشناساند تا همه ی قومیتهای ایران در صلح و صفا و در زیر سایه ی پرچم حکومت جمهوری اسلامی با حقوق و امتیازات برابر زندگی کنند تا آمریکا و بیگانگان بر علیه ما تحریک نشوند و بهانه بدستشان نیفتد.
من مطمئنم کردها تجزیه طلب نیستند ولی مسؤلان اداری ترک در استان آذربایجان غربی ( البته نه همه ی آنها بلکه بعضی از آنها که شدیداً مذهبی یا ملی گرا می باشند که از کشورهای همجوار خط می گیرند و بدنبال تجزیه طلبی و آشوب و برهم زدن امنیت ملی می باشند ؛ زیرا هستند از میان همین مسؤلان ترک که براستی دلسوزند و کردها را هم دوست دارند) کاری کرده اند که آنها را وادار به تجزیه طلبی و پناه بردن به قاچاق و وابسته شدن به گروههای تندرو پژاک و پ ک ک و ... نمایند. به فاطمه ی زهرا (س) قسم اگر با کردها میانه ی خوبی داشته باشیم و به آنها همانند ترکها امتیازات قایل شویم و تبعیض را در این استان بخشکانیم و امکاناتی برابر ترکها به آنها اختصاص دهیم بیشتر از ما فارسها و نیز بیشتر از ترکها ایران را دوست خواهند داشت و دلسوزانه به عنوان مرزبانانی رشید به ایران و ایرانیان خدمت خواهند کرد، تاریخ آنرا ثابت کرده است.
4- عملکرد نماینده ی شهر که ترک می باشد در این امر نقش برجسته ای ایفا می کند بطوریکه برای اینکه بطور غیر مستقیم کردها را از شهر بیرون کند مناطق ترک نشین شهر را مثل پاریس کرده است و به اصطلاح بالا شهر کرده است ولی مناطق کردنشین شهر را به افغانستان تبدیل کرده است بدین معنی هر غریبه ای بدان شهر وارد شود کاملاً تعجب می کند و با خود می گوید چرا این قسمت از شهر کاملاً لرد نشینند ولی این قسمت شهر کاملاً فقیر و زاغه نشین می نماید. حتی یکبار که برای بازدید اداره ی خدمات بهداشتی و درمانی در دو سه سال پیش به نقده اعزام شدم دیدم که در مناطق کردنشین نقده اصلاً مدرسه ای به این صورت وجود ندارد و مرکز بهداشت و درمان و خدمات رسانی پزشکی درست و حسابی هم در آن ایجاد نشده بلکه اکثر مدارس و مراکز اداری و بهداشتی مجهز و پیشرفته در مناطق ترک نشین شهر ایجاد شده بودند و دانش آموزان بیچاره ی کرد مجبور بودند در سرمای شدید زمستان مسیر زیادی را از منطقه ی خودشان تا مدرسه بپیمایند. این صحنه ها بارها مرا به گریه انداخت و حتی یکی دو بار از مسؤلان شبکه ی بهداشت نقده پرسیدم که چرا باید عدالت در این شهر اجرا نشود و اینهمه تبعیض نژادی در این شهر وجود داشته باشد ولی متاسفانه آنها جواب درست و حسابی بهم ندادند.
5- مساله جنگ کرد و ترک در نقده در اوایل انقلاب به این امر دامن زده است بطوریکه دو طرف کرد و ترک هنوز خاطرات تلخ آن زمان را فراموش نکرده اند و هنوز هم ترکهای نقده به چشم خائن و خیانتکار و تروریست به کردها می نگرند. تا این مسایل از ذهن ترکها و کردهای عزیز پاک نشود فکر نکنم وضع رو به بهبود رود.
6- شیعه بودن ترکها برگ برنده ای است که ترکها در نزد حکومت و مقامات و مسؤلان و اداره ی اطلاعات و سپاه در مرکز استان و تهران دارند. بطوریکه تا خواسته ی ترکی در میان باشد خواسته ی کردی بر آورد نمی شود. البته من مطمئنم که رژیم تهران هم شاید تا حدودی سهل انگاری کرده باشد ولی اینقدر هم بی رحم نیست، بلکه ترکها و مسؤلان اداری ترک استان خائنند، اینقدر آمار غلط و شایعات بد در مورد کردها می دهند که دولت تهران هم بر طبق آنها قضاوت می کند و بودجه و امکانات در اختیار آنها قرار می دهد مثلاً چند سال پیش من خودم شاهد بودم که دولت بودجه ی کلانی را جهت خدمات رسانی و بهداشتی به استان آذربایجان غربی داد و در مرکز ، آمار قومیتهای موجود در این استان را از مسؤلان استانداری این استان خواسته بودند که ترکها در این آماری که به تهران ارایه دادند دقیقاً 10 درصد جمعیت و مناطق کرد را در آن ذکر کرده بودند و 90 درصد را ترک و منطقه ی ترک نشین ذکر کرده بودند
آن قدر آمار و ارقام غلط می دهند ( البته نه در بودجه ی خدمات درمانی و بهداشتی بلکه در زمینه های دیگر هم ) به همین خاطر بودجه ای به مناطق کردها باقی نمی ماند. مقام معظم رهبری و ریاست محترم جمهوری در تهران که نمی دانند در این استان دقیقاً چه خبر است خیال می کنند مسؤلان استان آذربایجان غربی و شهر نقده خیلی صادقند و هر آمار و پیشنهاد و داده ای که می دهند درست می باشد. این را باید مسؤلان اداری استان آذربایجان غربی اینقدر فهم داشته باشند که با دروغ در مورد کُردهای این استان نامه نگاری نکنند و صادقانه گزارشات صحیح و درست به مقامات بالای حکومتی برسانند و محرومیتهای کردها را به مرکز هم ارایه دهند ، درسته کردها سنی هستند ولی انسان هستند و باید بطور مساوی بودجه ی تهران را میان مردمان این استان بدون هیچ گونه تبعیضی توزیع کنند، چرا هر نماینده ی کردی که در ارومیه یا نقده خود را کاندید می کند ترکهای کارکنان مرکز استان فوری و با تحریک ملا حسنی ( امام جمعه ی ارومیه ) نامه های پیاپی به تهران می فرستند که آنها وابسته به پ ژاک و دمکرات و ... هستند تا آنها را رد صلاحیت نمایند. از مسؤلان تهران می خواهم که نسبت به این جنایات ترکهای افراطی آگاه شوند و به فکر کردهای آریایی خودمان بیفتند که در منجلاب بیکاری و فقر افتاده اند خودتان مگر نمی گویید که فقر و بیکاری شدید پدیده هایی مثل قاچاق و اعتیاد و تروریسم و ... پدید می آورد و نیز باعث بوجود آمدن افرادی تندرو و افراطی مثل پ ژاک و پ ک ک و ... می شود ( هرچند مطمئنم کُردها تروریست نیستند بلکه به خاطر این تبعیضات و نابرابریها خشونت به خرج می دهند ) پس چرا به فکر حل این بحران نیستید، کردها مجبورند کار قاچاق بنمایند و یا به کارهای آجرپزی روی بیاورند چون بودجه و امکانات کافی را برایشان در نظر نگرفته اید هر چی هست در اختیار ترکها گذاشته اند و مورد بی مهری کارمندان اداری ترک استان و شهرهای آن می باشند.
7- سهل انگاری خود کردها در این زمینه – بدین معنی که کردها هر سرمایه ای دارند روانه شهرهای دیگر می کنند و در داخل شهر خود در اختیار همنژادان خود قرار نمی دهند. در ضمن تا حالا هیچ نماینده ی کردی ( فرق نمی کند نماینده ی سردشت یا بوکان یا مهاباد یا کرمانشاه یا سنندج یا قصر شیرین و ... ) در مجلس نسبت به این تبعیضات و نابرابریها و بی عدالتیها نسبت به کُردها در استان بطور عام و در نقده بطور خاص اعتراض ننموده و معضلات و چالشهای کُردها را مخصوصاً در نقده مطرح نکرده اند چه برسد به اینکه مداوم پی گیرش باشند و به فکر حل این بحران باشند. در ضمن زنده نگه داشتن مساله شیعه و سنی میان کردها بطوریکه باعث به حاشیه راندن کردهای شیعه و عدم متحد شدن آنها ( کردهای شیعه و سنی ) گردیده است. البته کُردها هم به خاطر عدم نفوذ در مرکز تهران و نداشتن پُستهای حساس وزارتی چندان آگاهی از این ژنوسایدها ندارند و نمایندگان کُرد شهرهای کُردنشین هم اکثرشان متاسفانه فعال نیستند و بیشتر به فکر از دست ندادن موقعیت خود و نیز در فکر ثروت اندوزی می باشند.
8- پدیده خطرناک ترکی صحبت کردن میان کردها – من نمی دانم چرا کردها باید همیشه در هر شهری که حتی دو ترک هم وجود دارد باید ترکی صحبت کنند چرا به جای ترکی فارسی صحبت نمی کنید زیرا فارسی صحبت کردن بهتر از این می باشد زیرا اولاً با کُردی ریشه ی هند و اروپایی دارد و ثانیاً لا اقل هر غریبه ای به این استان وارد شود با توجه به فارسی صحبت کردن می فهمد که در اینجا همه اش ترک نیستند. همین مسأله ترکی صحبت کردن کردهای ارومیه باعث تحقیقات غلط اروپاییها شد اتفاقاً چند شخصیت اروپایی بدون مرز 3 سال پیش ( اواخر سال 83 ) برای تحقیقات نژادی و ترکیب جمعیتی ارومیه و کل استان ( بر طبق پیشنهاد مقامات آذربایجان شوروی « باکو » در اروپا ) به این استان آمدند و متاسفانه بیشتر با توجه به ترکی صحبت کردن کل مردمان استان قضاوت کردند و نیز از آنطرف هم مسؤلان اداری استان آمار غلطی ( 3 درصد کرد در ارومیه و 15 درصد در کل استان ) را در مورد جمعیت کردها به آنها داده بودند. سازمان های مدافع حقوق بشر و مدافعان سازمانهای محیط زیست جهانی و بدون مرز مرتب پی گیر این قضایا می باشند پس باید مواظب این قضیه بود.
بنابراین من از افراد عادی و بیسواد کرد منع نمی کنم که ترکی صحبت می کنند ولی از دانشجویان و باسوادان و تحصیلکردگان و کارمندان کرد استان گله مندم بنابراین تقاضامندم که اگر حتی ترکی هم بلد باشند ترکی حرف نزنند مگه نمی دانید خیلی از ترکها، زبان کردی هم بلد هستند ولی باز هم کردی حرف نمی زنند. من یکبار با یک دانش آموز کرد نقده ای برخوردم و بهش گفتم که معلمها با هاتون چطورند کردی بلدند یا نه- این دانش آموز پنجم ابتدایی در جوابم گفت خانم به خدا قسم همیشه با زبان ترکی با ما حرف می زنند و درس را به زبان ترکی توضیح می دهند اگه به فارسی یا کردی حرف بزنیم و یا بگوییم لااقل به فارسی توضیح بدهید مرا تنبیه کرده و به ناظم مدرسه معرفی می کنند تا نمره ی انضباط را از من کم نمایند و پدرم را به مدرسه می کشانند که چرا این فرزند تو اینقدر بی تربیت است ، زبان درازی می کند و به حرف معلمش گوش نمی دهد.
کاش این پدیده تنها در میان بازاریان و کوچه و خیابان می بود می بینیم که در سنگر مقدس مدرسه هم این پدیده ی ترکی صحبت کردن وجود دارد ( در حالی که زبان رسمی کشور فارسی هم هست ) منتهی دردناکتر اینجاست که اکثر کردها با دلخواه خود و بطور داوطلبانه ترکی صحبت می کنند و مایه ی افتخارشان می باشد
البته نکته ای را باید عرض کنم که برای برادران عزیز ترک زبانم سوء تفاهم نشود و آن اینکه من منظورم این نیست که زبان ترکی خدای ناکرده پدیده ی زشتی است بلکه می گویم که هر قومی با زبان و فرهنگ خود گفتگو و رفتار کند مگر نمی بینی طبیعت برای چه زیباست زیرا هر چیزی با توجه به زیبایی خود طبیعت را آراسته است انسانها هم در جهان بدین شیوه هستند هر انسانی با زبان خود حرف بزند زیباست نه اینکه به دلخواه خود به زبانی دیگر تکلم کند آنهم در سرزمینی که همنژادان خودش در آن ساکنند- اگه تبریز یا آذربایجان شوروی و یا ترکیه می بود نه به کردها بلکه به هر ملتی که زبان ترکی بلد باشد صحبت کردن به زبان ترکی را پیشنهاد می کنم ولی وقتی که در خاک خود و سرزمین آباء و اجدادی خودت هستی دیگه چرا؟ پس از برادران و خواهران عزیز باسواد و تحصیلکرده ی کرد خواهشمندم که حتماً این بند را رعایت فرمایند و به عمل و ثبوت برسانند؛ زیرا این معضل بزرگترین ضربه را به زبان مادری کُردها می زند.
در اینجا فاکتورهای دیگری در این زمینه دخیلند ولی فعلاً اینها از اساسی ترین آنها می باشند که کردها در وهله ی اول باید بدان توجه کنند.انشاء الله در آینده به راهکارهای این معضلات می پردازیم.
نظرات 1 + ارسال نظر
شهین بروجردی 1386/11/14 ساعت 05:48 ب.ظ

چالشها و معضلات رفتاری معلمان ترک با دانش آموزان کُرد در شهر همیشه کُردستانی نقده:

نویسنده : شهین بروجردی

متأسفانه در شرایط عصر کنونی در ایران اسلامی که دم از اسلام و خدا و پیغمبر و امامان و ... می زنیم و خود و کشور خود را عدالت محور می پنداریم دیگر نمی دانیم که در جای جای این میهن عزیز چه بی عدالتیها و اقدامات دور از شأن اسلام و انسانیت صورت گرفته و می گیرد، ما در تهران و اصفهان و مشهد و شیراز و تبریز و شمال و ... نشسته ایم و در ناز و نعمت بوده و نسبتاً دارای انواع امکانات علمی و فنی در شهر و دیار خود هستیم و از نظر روانی و روحی در آرامش نسبی به سر می بریم دیگر چه می دانیم که هم وطنانمان در غرب کشور در چه بلا و معضلاتی به سر می برند.
هر روز دانش آموزانمان را با تغذیه ی مناسب و روحی شاد به مدرسه می فرستیم و معلمانشان، دانش آموزانشان را با طیب خاطر و از روی عطوفت و دلسوزی و بر طبق سلایق خاص خودشان تعلیم و تربیت می دهند و در انواع فعالیتهای فوق برنامه طبق رضایتنامه ی اولیاءشان آنها را شرکت می دهند و در انواع مسابقات درسی و غیردرسی بر طبق توانایی و استعدادهایشان در داخل و خارج کشور بدون هیچ تبعیضی مشارکتشان می دهند، اما باز هم می بینیم که این تلاشها و اقدامات آموزشی و تربیتی در مدارس در سراسر کشور به نحو یکسان صورت نمی گیرد. من در اینجا شهر کُردستانی نقده را در استان جعلی آذربایجان غربی با توجه به انجام مأموریتهای پزشکی ام در آنجا به عنوان نمونه می آورم تا بدانید که هموطنان کُرد ایرانی ما، جدا از ظلمهای سیاسی و اجتماعی چه ظلمهایی را از نظر آموزشی و فرهنگی هم می کشند.
کاش مسؤلان با وجدان ما!!!!!!!!! در مرکز حکومت سری به مراکز آموزشی این شهر می زدند و از نزدیک می دیدند که دانش آموزان کُردستانی ما در این شهر حتی از داشتن ابتدایی ترین خواسته هایشان یعنی درخواست از معلمانشان جهت تدریس درسهایشان به زبانی که برای آنها قابل فهمتر است ( زبان فارسی ) محرومند، همه می دانیم که زبان فارسی زبان رسمی کشور می باشد و هر کسی که پا به مدرسه نهاده باشد لااقل آن را می فهمد، در این شهر می بینیم که قریب به اتفاق معلمان « ترک زبان » می باشند و در اکثر اوقات بدون توجه به رسالت والا و مقدس معلمی شان و نیز بدون توجه به بافت فرهنگی و زبانی شهرشان، تدریس دروس دانش آموزان را به زبان « ترکی » ارئه می دهند.
یا اینکه دانش آموزان کُرد را به خاطر پوشش لباس کُردی و دفاع از مذهب سنی شان در مدرسه که معلمان مرتب مذهبشان را به تمسخر می کشند به مرکز بسیج و کمیته انضباطی اداره آن شهر معرفی نموده اند و چنین لباس کُردی ای را ضد اخلاقی و ناهنجار و ... به ذهن دانش آموزان ترک القاء نموده اند به همین خاطر بارها دانش آموزان کُردی که تک و توک در مدارس مناطق کاملاً ترک نشین شهر ثبت نام نموده اند از طرف معلمان و کارکنان آموزش و پرورش و نیز دانش آموزان ترک مورد تمسخر واقع شده اند. کاش مسؤلان با وجدان ما !!!!!! در مرکز استان و تهران بدانند که این چالشها و معضلات چه اثرات سوئی را در آینده بر روح و روان و رفتارو وضعیت تحصیلی این دانش آموزان کودک و نوجوان کُردستانی مان خواهد گذاشت و نیز ای کاش می دانستند این تبعیض و اهانت در این شهر چقدر بر روحیه دانش آموزان که سرمایه های آینده ی این شهر هستند تأثیر می گذارد و راه را برای وقوع جنگی دیگر در این مرز و بوم هموار خواهد ساخت. آیا اینها عمق جنایت نیست؟!؟!؟! ( آنهم در سنگر مقدس تعلیم و تربیت که در قرآن بارها به قلم و دانش سوگند یاد شده است ).
ویا بارها بوده که سهمیه ی تغذیه ی دانش آموزان مقطع ابتدایی مناطق کُردنشین را بطور ناقص توزیع نموده اند یک بار یادم هست که در سهمیه بندی مرکز تغذیه ی استان، تغذیه ی شیر زیادی را برای دانش آموزان این شهر به خاطر سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی اختصاص و فرستاده بودند( آن موقع به مرکز فوریتهای پزشکی شهر هم فرستاده بودند)، آن موقع ما همراه چند تن از همکارانم به مرکز پخش و توزیع شیر مذکور در داخل شهر رفته بودیم، باور کنید من با گوشهای خودم شنیدم که یکی از مسؤلان ترک که در آنجا بود گفت که این تغذیه ها را ابتدا در میان ترکها توزیع و پخش کنید و هر دانش آموزی بایستی 3 تا از این بسته شیرها بهش داده شود که ناگهان یکی از همکاران من ( خانم محمدی ) که اراکی بودند گفتند که بر طبق سهمیه ای که به این شهر وارد شده تنها هر دانش آموزی 2 تا از این بسته شیرها تعلق می گیرد اگه اینطور توزیع کنید این سهمیه به مناطق کُردها نمی رسد، اما این مسؤل با وجدان ترک !!!! در جواب ایشان گفت که این سهمیه در اصل مخصوصاً برای مناطق ترک نشین آورده شده نه مناطق کُردها؛ زیرا کُردها اعتقادی به 22 بهمن ندارند.
ما با خانم محمدی خیلی ناراحت شدیم و با هزار دردسر توانستیم به مدارس مناطق کُردنشین هم سهمیه ی شیر را برسانیم ولی حیف که هر کدام یک بسته بهشان رسید، عمق فاجعه زمانی بود که عده ای از دانش آموزان مدارس ترک نشین به چند نفر از دانش آموزان کُرد گفته بودند که در مدرسه ی ما هر دانش آموزی 3 بسته شیر بهش تعلق گرفته بنابراین وقتی دانش آموزان دختر کُرد دیدند که 1 بسته بهشان تعلق گرفته از ما می پرسیدند که چرا خانم فلان مدرسه در مناطق ترکها هر دانش آموزی 3 بسته بهش تعلق گرفته ولی ما یک بسته؟! در اینجا بود که نتوانستیم احساساتمان را کنترل کنیم و من و خانم محمدی از مسیر آنجا تا مرکز فوریتهای پزشکی بسیار گریستیم و حتی خانم محمدی گفت که من دیگر برای هیچ مأموریتی به این شهر خراب شده بازنخواهم گشت.
بارها طی مأموریتهای پزشکی که به این شهر اعزام شده ام دیده و شنیده ام که دانش آموزان کُرد را به خاطر اعتراضشان از این مسأله اخراج و تنبیه نموده اند من موارد زیادی را از این مورد دیده و شنیده ام که انشاءالله در آینده آن را مطرح خواهم کرد تا وجدانهای آگاه و بیدار جهانیان بدانند که کُردهای نقده در سنگر مقدس تعلیم و تربیت تا چه حد مظلوم و مورد تحقیر واقع شده اند. به مولا علی قسم، من بارها به خاطر این مسأله از ته دل برای سرنوشت این دانش آموزان گریسته ام و حتی در مرکز استان بسیار اعتراض نموده ام ولی متأسفانه فایده ای نداشته است. خدایا مگر این دانش آموزان بیچاره چه گناهی کرده اند که ایرانی و کُردستانی اند و از قدیم الأیام این شهر، سرزمین آبا و اجدادانشان بوده است!!؟؟ اصلاً آیا این دانش آموزان مجرم اند که زبان مادری عزیزشان کُردی بوده است. اگر اینها جرم نیست پس اینهمه حقارت و تحقیر فرهنگی و زبانی علیه شان برای چیست؟ آیا این توهین و جسارت به ملتی با پیشنه ی تاریخی و فرهنگی هزاران سال نیست که بایستی در سنگر مقدس تعلیم و تربیت هم زبان و فرهنگشان نادیده و به تمسخر کشیده شود و جُرم تلقی گردد!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟!! به علی قسم اگر این واقعیات این مسأله به خارج از شهر و استان و کشور کشیده شود اکثر کشورهای جهان نسبت به این مسأله اعتراض خواهند نمود.
اگر به عمق این فاجعه بنگریم می بینیم که این مسأله باعث شده که همیشه آمار افت تحصیلی دانش آموزان کُرد در این شهر در سطح بالایی باشد. جدا از اینها خیلی از امکانات آموزشی که به مدارس ترکها اختصاص می دهند به مدارس حاشیه ی کُردنشین کُردها اختصاص نمی دهند در مدارس کُردها به ندرت وسایل آزمایشگاهی دیده می شود در حالی در مدارس ترکنشین کاملاً مدارسشان مجهز به امکانات آزمایشگاهی می باشد.
در پایان با توجه به اینکه مسأله انتخابات در میان است من از هم وطنان کُرد خود تقاضامندم که این مسأله را به نمایندگانتان در تمام شهرهای کُردنشین ایران نه فقط نقده و اشنویه گوشزد کنید تا در مجلس مرتب پیگیر این قضیه باشند و مرتب خطاب به نماینده ی ترک این مسأله را یادآوری نمایندو نگذارند دیگر بیش از این جنایاتی از این دست روی دهد ( هر چند می دانم که نمایندگان کُرد اینقدر با هم متحد نیستند که عرضه ی این کار را داشته باشند )، من مطمئنم مسؤلان و کارکنان دلسوز ما در تهران چندان اطلاعی از این مسأله ندارند و إلا پاسخگو خواهند بود این، مسؤلان ترک استان هستند که این قدر بی وجدانند که با دادن آمار و داده های غلط و برجسته کردن نگاه امنیتی به منطقه ی کُردنشین در نامه نگاریهایشان به مرکز تهران، باعث بی توجهی و سرپوش گذاشتن به این مسایل ضد انسانی در این شهر گردیده اند.
در ضمن بر روشنفکران و قلم بدستان و نیز دانشجویان کرد عزیز که در دانشگاه مشغول تحصیل هستند با توجه به رشته ی تخصصی و تحصیلی شان در رابطه با مسایل آموزشی و تربیتی مناطق کُردنشین نقده، کتاب، مقاله، مطلب ، پایاننامه و ... بنویسید تا همه ی ایرانیان نسبت به این واقعیات آگاه و مطلع گردند. به امید اینکه دیگر شاهد چنین رویدادهای غم انگیزی نباشیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد